از نیمه شب گذشته وارد ششمین روز دیماه شدیم حال که این مطلب را مینویسم دقایقی بیش از پنجم دیماه نمیگذرد در این سالها دی ماه همیشه همراه با خبرهای ناگواری بوده تلخ ترین آنها زلزلهی ۱۵سال پیش بم بود،زلزلهای که در سحر گاهی سرد رخ داد،چیز زیادی از آن زمان یادم نیست بجز چند خاطره اولی آن،همان صبحگاه سرد پنج دی است تصویری از گشودن چشمهایم و دیدن پدرو مادر در کنار سفره صبحانه شنیدن صدای گوینده رادیو در حالی که خبر از اتفاقی ناگوار میداد و غمو اندوه فضای خانه را پر کرده بود...خاطره دومم به چند روز بعد از آن حادثه برمیگردد خاطرهای که بیشتر به سکانسی از یک فیلم میماند صحنهای که من در حال تماشای تلی از خاکم و به شخصی مینگرم که سراپا خاکی است و او نیز مرا مینگرد همین، بعدها از پدرم شنیدم که چند روز بعد از آن حادثه به بم رفتیم و این سکانس حاصل آن سفر است و این تنها چیزی است که در خاطرم باقیست.
اما امروز ۱۵سال از آن سحرگاه سرد میگذرد بم را دوباره ساختهاند ارگش را هم تا حدودی
مردمانش هم امشب گل پونههای ایرجشان را باهم زمزمه میکردند مشخص بود که دلشان تسلا یافته یا حداقل به نعمت نسیان(فراموشی) دچار آمدهاند همهی این هارا گفتم که در آخر بگویم بزرگترین مصیبتهای این جهان هم روزی التیام مییابند پس در هر مصیبتی صبری باید.
- امام علیه السّلام (در زیان ناسپاسى) فرموده است هر کس مصائب و اندوههاى کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به بزرگهاى آنها گرفتار گرداند (زیرا بزرگ شمردن اندوه کوچک دلیل بر راضى نبودن بقضاء و قدر الهىّ است که مستلزم مستعدّ بودن براى فزونى بلاء و اندوه است، ولى اگر آدمى بر مصیبت و اندوهى که پیش مى آید خدا را سپاسگزار باشد آماده براى دفع آن شود).